کلوب آذربایجان - مطالب ارسال شده توسط voaz
free-plan
شنبه 16 تیر 1403 | کاربران آنلاين : 95

کلوب آذربایجان - مطالب ارسال شده توسط voaz

آخرین مطالب:
بخش: طنز و جوک - داستانهای کوتاه -
یه روز صبح یه مریض به دكتر جراح مراجعه میكنه و از كمر درد شدید شكایت میكنه . دکتره بعد از معاینه ازش میپرسه :
خب، بگو ببینم واسه چی كمر درد گرفتی؟

مریض پاسخ میده: «من برای یك كلوپ شبانه كار میكنم. امروز صبح زودتر به خونه ام رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم! وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم كه یكی با همسرم بوده!! دربالكن هم باز بود. من سریع دویدم طرف بالكن
 ولی كسی را اونجا ندیدم. وقتی پایین را نگاه كردم، یه مرد را دیدم كه میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید. من یخچال را كه روی بالكن بود گرفتم و پرتاب کردم به طرف اون!! دلیل كمر دردم هم همین بلند كردن یخچاله.»

مریض بعدی دكتر بهش میگه: به نظر میرسید كه تصادف بدی با یك ماشین داشته.مریض قبلیِ من بد حال به نظر میرسید، ولی مثل اینكه حال شما خیلی بدتره!بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟

مریض پاسخ میده: «باید بدونید كه من تا حالا بیكار بودم و امروز اولین روز كار جدیدم بود. ولی من فراموش كرده بودم كه ساعت را كوك كنم و برای همین هم نزدیك بود دیر كنم. من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهام را میپوشیدم،شما باور نمیكنید؛ ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من! »

وقتی مریض سوم میاد به نظر میرسه كه حالش از دو مریض قبلی وخیمتره. دكتره در حالی كه شوكه شده بوده دوباره میپرسه «از كدوم جهنمی فرار كردی؟!»

خب، راستش توی یه یخچال بودم كه یهو یه نفر اون را از طبقهء سوم پرتاب كرد!!!!!!!!!!!!!!

ارسال شده درتاريخ: 1391/08/03 | نويسنده: admin | نظرات (0)
برچسب ها : ، ، ، ، ، ، ، ،
بخش: طنز و جوک - گالری تصاویر - عکس های طنز و خنده دار -

این عکس توی فیسبوک در طول ۸ ساعت گذشته ۲۲۴ هزار لایک خورده و ۶۵ هزار بار به اشتراک گذاشته شده است.


ارسال شده درتاريخ: 1391/08/03 | نويسنده: admin | نظرات (2)
برچسب ها : ، ، ، ، ، ، ، ،
كاسيب
1014  بازديد
بخش: طنز و جوک - پست های فیسبوکی -

كاسيب بير دانا ربع سيككه آلار،بير يئدديجه اقتصادي خبرلره باخار!


كاسيبين قاپيسي هميشه آچيق اولار(گؤرسن باغليدي،كناردا بير ساري ايپ وار،اونو چكسن آچيلار!!)

كاسيب ايسته مز چالايا سالسين،گيرر تيرئيلي آلتينا!

ميليونرين باشينا گؤلله ديرهئچ اولماز(تاتلي سس)،آنجاق كاسيب دوردوغو يئرده ضربه مغزي اولار!

كاسيب ايستر قوناق ساخلاسين،دئير:سن آللاه دور شالواريني چيخات!!

كاسيب ماشين سورنده،كيمسه يه يول وئرمز!

قازماق ندير؟كاسيبين دويماق اوچون سون اومودو!

كاسيبي دوه اوستونده بؤوه سانجار


ارسال شده درتاريخ: 1391/08/03 | نويسنده: admin | نظرات (0)
برچسب ها : ، ، ، ، ، ،
بخش: عمومی -

اداره ثبت احوال شهر مراغه از صدور شناسنامه برای کودک آذربایجانی امتناع کرده است. پدرو مادر این کودک اسم فرزندشان را می خواهند اسم ترکی ائل آی انتخاب کنند. ولی فرد مسئول گفته چون اسم ترکی است و در لیست اسامی که از طرف دولت برای آنها ارسال شده است وجود ندارد.

ترکهای آذربایجان حتی از حق تعیین نام های ترکی بر فرزندان خود محروم هستند. در اکثر موارد مامورین ثبت احوال توصیه می کنند اسامی ایرانی (فارسی) و اسامی مذهبی که ریشه در مذهب شیعه دارند انتخاب کنند. حکومت ایران با این سیاست می خواهد هویت ترکی مردم آذربایجان را ریشه کن کند وبا اعمال  چنین محدودیت هایی به نسل کشی نرم ترکهای آذربایجان در ایران دامن می زند.


ارسال شده درتاريخ: 1391/07/27 | نويسنده: admin | نظرات (8)
برچسب ها : ، ،
طنز
919  بازديد

مدرسه که بودیم ناظم مدرسه میگفت :بعضی از دانش اموزان دعا میکنند معلمشون بمیره تا چند روز کلاس نیان میگفت:خوب دعا کنیید پدرتون بمیره اصلا مدرسه نیاین

 

 

 

 


شماهم یادتون میاد معلم ها آخر سال بهمون میگفتن هر نظری در مورد ما دارین بدین ،انتقاد هم بکنین ناراحت نمیشیم؟

من هی میخواستم دهنم بسته بمونه میدیدم هی گیر میدن خلاصه یه بار تصمیم گرفتم ببینم تا چه حد ظرفیت دارن؟؟

یه نامه نوشتم خطم رو هم عوض کردم که هیچ کس نفهمه با چند تا از دوستا قرار گذاشیم فقط اونا میدونستن کار منه

خیلی محترمانه نامه رو شروع کردم و هر انتقادی که به ذهنم میرسید نوشتم خدایی هیچ چیز بدی ننوشته بودم

بعد نامه رو گذاشتیم تو پاکت گذاشتیمش رو صندلی معلم

انم اومد بلا نسبت مثل چی نشست روش یکی از بچه ها گفت استاد یه پاکت رو صندلیه اونم پاشد برداشت نامه رو خوند قیافش خیلی جالب بود هر لحظه قرمز تر میشد در حد انفجار!!!!

پرسید کی این نامه رو نوشته هیچکس گردن نگرفت.منم که اصلا تو باغ نبودم!!!

نهایت انتقاد پذیریش اینجا بود که گفت اگه نویسنده اش رو پیدا کنم پایان ترمش رو ۰ میدم.

خیلی حال داد ولی من تا آخر سال میترسیدم بفهمه کار منه بدبخت بشم .

شما از این کارا نکنید


یادمه اول راهنمایی بودیم.معلم پرورشی اومد و بعد از معرفی خودش گفت: درس ما درمسیر قرآنه و میخواهیم بدونیم که مثلا تو کدوم سوره اومده که نماز بخونید جهاد کنید روزه بگیریدو…

من به دوستم گفتم:نماز و جهاد نمیدونم مال کدوم سوره است اما روزه گرفتن تو سوره ی روزه اومده

پاشو به معلم بگو تا از همین الان بشی سوگلی کلاس!

این بیچاره ی از همه جا بیخبر هم پاشد, گفت: آقا اجازه.روزه گرفتن تو سوره ی روزه اومده!!!

جاتون خالی تا نیم ساعت خندیدیم!!

 


سر کلاس معماری جهان استاد گفت میخوام شفاهی امتحان بگیرم، ما هم هیچ آمادگی نداشتیم که درس ۳ واحد عملی رو بخوائیم شفاهی هم جواب بدیم….

گفت میخونم بیائین جولی کلاس… همه داشتن سکته میکردن ، اسم یکی از پسرای کلاس و خوند دفه اول جواب نداد دوباره که اسمشو خوند دوستش بلند شد گفت: اجازه بدین پامپی شو عوض کنه.

کل کلاس رفت رو هوا  ))))

پسره هم ۳ واحدو حذف کرد  

 


 

یادمه دوره دبیرستان به معلما میگفتیم آقا نمره ی نوزده و نیم رو بیست میدی؟

اونام میگفتن آره ولی آخر سر که کارنامه رو میگرفتیم همه نمره ها زیر پنج بود

 حتی بعضی نمره ها منفی بودن یه چیزیم بدهکار میشدیم!!

 


یه بار استاد ریاضی مون گفت:از کل کتاب امتحان میگیرم 

دوستم یواشکی گفت:بیخود میکنی! 

استاد هم گفت:چیزی فرمودید آقای مختاری؟

 دوستم یهو هول شد و گفت:بله…چیزه…گفتم از کل امتحان کتاب میگیرید؟؟!!!!! 

بیچاره تا یه ماه نمیتونست بیاد سر کلاس! 

 


توی پارک قدم می زدم یه بچه ۳ یا ۴ ساله دستاشو پشتش گره زده بود تند را میرفت مامانشم پشت سرش هی می گفت امیر محمد صبر کن وایسا کارت دارم…. یه دفه وایساد داد زد : اه… مامان ولم کن دیگه منم مشکلات خاص خودمو دارم!!


تو روستا بودم که مریض شدم ، با هزار بدبختی رفتیم به نزدیک ترین شهر که برم بیمارستان ، رفتیم دیدیم بیمارستان تعطیله ، گفتیم بریم خانه بهداشت، اونجام تعطیل بود از همسایش پرسیدیم طرف کجاست ؟ گفت رفته گاوشو بدوشه نیم ساعت دیگه میاد .


ارسال شده درتاريخ: 1391/07/26 | نويسنده: admin | نظرات (0)
بخش: اخبار -


فعالین حرکت ملی آذربایجان در مراغه به صورت گسترده اقدام به پخش سی دی در سطح شهر کردند.این سی دی ها که با عنوان میللتچی 1توسط فعالین گرد آوری شده حاوی بخش های متنوع از جمله مسائل دریاچه اورمیه،اشغال قره باغ ،پاس داشت قیام خرداد 85 و یاد شهدای این قیام وسایر مسائل بروز حرکت ملی می باشد که شبانه توسط فعالین در منازل مراغه پخش گردید همچنین نزدیک به 200سی دی نیز در میدان خان حمامی (طلوع فجر) در بین مردم پخش گردید.

بیشتر پخش سی دی واعلامیه به دلیل محدودیت رسانه ای و آزاد نبودن تبلیغات وفعالیت سیاسی  در ایران  و به خاطرهزینه ها یی که از طرف حکومت سرکوب متوجه فعالین حرکت ملی می شود به صورت مخفی صورت می گیرد.


ارسال شده درتاريخ: 1391/07/26 | نويسنده: admin | نظرات (0)
برچسب ها : ، ، ،
بخش: عمومی - اخبار -

آذربایجان سسی بیر بلاگ آذربایجانلی لار اوچون دور.

آذربایجان عاشیق لرین دن ایستیرم کی بو وبلاگ دا گروهی حالدا مطلب یازاخ. ماراق گؤسترن لردن ایستیرم یازی چیلیک درخواستی ورلر ومنله بیر حالدا بو وبلاگ دا چالیشالار.


ارسال شده درتاريخ: 1391/07/26 | نويسنده: admin | نظرات (1)
برچسب ها : ، ، ، ، ، ، ، ،
پربازدیدترین مطالب:
خبرنامه
براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود