داستانهای کوتاه - 7
- کد هش (Hash Code#) چیست و چه کاربردی دارد؟
- دلایل و درمان بوی بد دهان
- گیاهان و درمان های طبیعی برای بی خوابی
- برنامه ریزی شیائومی برای عرضه موبایلی با قیمت ۶۵ دلار
- بی خوابی
- اردوغان: من به اوباما مشاوره دادم
- پیام نوروزی باراک اوباما به مردم و سران ایران
- علائم شکستگی استخوان و راههای درمان
- زنها بعد از رابطه جنسی چه چیزی دوست دارند ؟
- فردا شب زمان رسمی، یک ساعت جلو کشیده می شود
- معرفی دو ارگ قدیمی ایران + تصاویر
- تعرفه واردات اصلاح شد، بالاترین تعرفه 75 درصد
- اوباما با نتانیاهو درباره مذاکرات هسته ای ایران گفت و گو کرد
- افشای رابطه طول انگشتان مردان و رفتار آنها در برابر زنان
- 5 راهکار برای داشتن ناخنهایی سالمتر در سال 2015
- دوازده دستاوردی که به پایان جهان میانجامد
- دندان ها با جرمگیری لق می شوند؟
- بخور نخورهای نوروز از منظر طب سنتی
- افزایش قیمت مرغ رکورد زد!
- اس ام اس جدید تبریک عید نوروز
- تولید عسل با گردش یک کلید فناورانه در کندو!
- برای تقویت موهایمان چه کنیم؟
- غول جدید گیمینگ | معرفی لپ تاپ ASUS ROG G501
- این خوردنی ها پوستتان را نابود میکند
- چگونه بدون آرایش زیبا به نظر برسیم؟
این داستان رو دوستم برام تعریف کرده و قسم میخورد که واقعیه:
ارسال شده درتاريخ: 1391/12/09 | نويسنده: admin | نظرات (3)
برچسب ها : داستان طنز ، داستان خنده دار ، داستان فوق خنده دار ، داستان کوتاه خنده دار ، داستان جالب ، داستان جدید ، داستان ، داستان فوق طنز ،
ﺭﻓﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﻮﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺳﺮﮐﻮﭼﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﻬﺶ ﺗﯿﮑﻪ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﺩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ
ﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﯽ ﺑﻮﺩ ؟ !!!!!!!! ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ !!
ﻣﯿﮕﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻫﻤﻮﻥ ﺭﻓﯿﻘﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﻣﺎﻩ ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ ﺑﻮﺩﯼ
ﻋﺬﺍﺏ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﯿﻘﺶ، ﺭﻓﯿﻘﺶ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺸﺮﻭﺏ
ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺭﻓﯿﻘﯿﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻣﻦ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺗﯿﮑﻪ
ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺗﻮ ﺑﻮﺩ !
.
.
.
.
.
.
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﭘﯿﮑﺸﻮ ﻣﯿﺒﺮﻩ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻓﯿﻘﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻣﺎﻩ
ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺍﻫﺮﻣﻮ ﻧﺸﻨﺎﺧﺖ
ارسال شده درتاريخ: 1391/12/03 | نويسنده: admin | نظرات (0)
برچسب ها : رفقای با واقعی ، داستان کوتاه ، زیباترین پست های فیسبوک ، زیباترین های فیسبوک ، داستان کوتاه عشقی ، داستان کوتاه لوتی ، داستان رفقا ، داستان جالب ، dastan ، dastan kotah ، dastane kotah ، داستان ،
داخل تاکسی نشستهام. کنار من زن و مرد جوانی نشستهاند. همراه با نوزادی چند ماهه که در آغوش مادر به خواب رفته است.
پشت چراغ قرمز راننده به نشانهی فحش خواهرو مادر برای رانندهی جلویی بوق گوشخراشی میزند. نوزاد چند ماههی زن و مرد جوان از خواب میپرد و میزند زیر گریه. راننده درحالیکه در آینه زن جوان را نگاه میکند با لبخندی بر لب میگوید: خانوم! زود ساکتش کن تا به جرم اعتراض به نظام دستگیرش نکردن!
لبخند تلخی روی لب همه نقش میبندد.
ارسال شده درتاريخ: 1391/08/08 | نويسنده: admin | نظرات (0)
برچسب ها : داستان اعتراض ، اعتراض ، داستان ، سیاسی ، داستان سیاسی ، داستان کوتاه ، داستان کوتاه سیاسی ، داستان کوتاه اعتراض ،
در باغ دیوانه خانه ای قدم می زدم که جوانی را سرگرم خواندن کتاب فلسفه ای دیدم.
منش و سلامت رفتارش- با بیماران دیگر تناسبی نداشت.کنارش نشستم و پرسیدم:
"اینجا چه می کنی ؟"
با تعجب نگاهم کرد. اما دید که من از پزشکان نیستم. پاسخ داد:" خیلی ساده پدرم که وکیل ممتازی بود.می خواست راه او را دنبال کنم. عمویم که شرکت بازرگانی بزرگی داشت . دوست داشت از الگوی او پیروی کنم. مادرم دوست داشت تصویری از پدر محبوبش... باشم .
خواهرم همیشه شوهرش را به عنوان الگوی یک مرد موفق مثال می زد.
برادرم سعی می کرد مرا طوری پرورش بدهد که مثل خودش ورزشکاری عالی بشوم.
مکثی کرد و دوباره ادامه داد:
"در مورد معلم هایم در مدرسه -استاد پیانو- و معلم انگلیسی ام هم همین طور شد. همه اعتقاد داشتند که خودشان بهترین الگویند . هیچ کدام آنطور به من نگاه نمی کردند که باید به یک انسان نگاه کرد... طوری به من نگاه می کردند که انگار در آیینه نگاه می کنند.
بنابراین تصمیم گرفتم خودم را در این آسایشگاه بستری کنم. اینجا دست کم می توانم خودم باشم."
برگرفته از: کتاب قصه هایی برای پدران. فرزندان. نوه ها- پائولوکوئیلو
ارسال شده درتاريخ: 1391/08/06 | نويسنده: admin | نظرات (1)
برچسب ها : برگرفته از: کتاب قصه هایی برای پدران. فرزندان. نوه ها- پائولوکوئیلو ، کتاب قصه هایی برای پدران. فرزندان. نوه ها- پائولوکوئیلو ، پدران. فرزندان. نوه ها ، داستان کوتاه ، داستان کوتاه فلسفی ، داستان کوتاه معنادار ، داستان ، کوتاه ،
پزشك قانوني به تيمارستان دولتي سركشي ميكرد. مردي را ميان ديوانگان ديد كه به نظر خيلي باهوش ميآمد. او را پيش خواند و با كمال مهرباني پرسيد كه: شما را به چه علت به تيمارستان آوردهاند؟
مرد در جواب گفت: آقاي دكتر! بنده زني گرفتهام كه دختر هجدهسالهاي داشت. يك روز پدرم از اين دختر خوشش آمد و او را گرفت و از آن روز، زن من مادرزن پدر شوهرش شد. چندي بعد دختر زن بنده كه زن پدرم بود پسري زاييد. اين پسر، برادر من شد زيرا پسر پدرم بود
اما در همان حال نوه زنم و از اينقرار نوه بنده هم ميشد و من پدر بزرگ برادر ناتني خود شده بودم. چندي بعد زن بنده هم زاييد و از آن روز زن پدرم خواهر ناتني پسرم و ضمنا مادر بزرگ او شد. در صورتي كه پسرم برادر مادربزرگ خود و ضمنا نوه او بود
از طرفي چون مادر فعلي من، يعني دختر زنم، خواهر پسرم ميشود، بنده ظاهرا خواهرزاده پسرم شدهام. ضمنا من پدر و مادر و پدربزرگ خود هستم، پسر پدرم نيز هم برادر و هم نوه من است
آقاي دكتر! اگر شما هم به چنين مصيبتي گرفتار ميشديد، قطعا كارتان به تيمارستان ميكشيد
ارسال شده درتاريخ: 1391/08/06 | نويسنده: admin | نظرات (1)
برچسب ها : داستان ، جوک ، خفن ، داستان طنز تیمارستان ، Super funny ، funny ، داستان طنز ، داستان کوتاه ، داستان کوتاه خنده دار ،
مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبور شد همان جا به تعویض لاستیک بپردازد.
هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آن ها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد.
مرد حیران مانده بود که چه کار کند.
تصمیم گرفت که ماشینش را همان جا رها کند و برای خرید مهره چرخ برود.
در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از ٣ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی.
آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند.
پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی. پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟
دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!
ارسال شده درتاريخ: 1391/08/06 | نويسنده: admin | نظرات (0)
برچسب ها : داستان ، جوک ، دیونه ، داستان طنز ، داستان باحال ، داستان کوتاه ، داستان دیوانه ، داستان کوتاه فلسفی ،
دکتر : اگه بهت یه کش بدم باهاش چکار می کنی؟
دیوونه : باهاش تیرکمون درست می کنم میزنم شیشه همسایه رو میشکونم.
دکتر : بستریش کنین
چند ماه بعد دکتر تصمیم می گیره سوالشو عوض کنه !
دکتر : اگه یه زن بهت بدیم چکار می کنی؟
بقیه در ادامه مطلب...
ارسال شده درتاريخ: 1391/08/05 | نويسنده: admin | نظرات (0)
برچسب ها : شورت ، سوتی شرت ، سوتی دیونه ، داستان دیونه و شرت ، داستان ، داستان طنز ،
با فامیل رفته بودیم مسافرت مشهد. صبح کله پاچه گرفتیم منم نشستم بخورم که تعارف کردم به یکی از دخترای فامیل ….
گفت من گوشتشو نمیخورم ابشو میخورم
من هم که تحمل بار سنگین این حرفو نداشتم زدم زیر خنده………….
ارسال شده درتاريخ: 1391/08/05 | نويسنده: admin | نظرات (0)
برچسب ها : سوتی دختر ، سوتی خوردن کله پاچه ، سوتی ، جوک دختر ، سوتی دختر ها ،
چند روز پیش بدنم جوشای ریزی زد که همین جوری داشت بیشتر میشد,رفتم دکتر یه پماد داد که هر ۸ ساعت بمالم رو جاهایی که جوش زده,از شانس گنده من یه چند تا جوش نردیکه الت مبارک درومده بود,دیشب داشتم پماد میزدم یـــــــک بوی گندیم میده, رسیدم به محل حساس داشتم پماد میزدم که یهو در اتاق باز شد بابام اومد تو
منوکه انگار برق گرفته بود خشکم زده بود بابامم یه نیگا به دستم کرد یه نیگا به پماد بعد یه نگاه زیر چشی به من کردو رفت
ارسال شده درتاريخ: 1391/08/05 | نويسنده: admin | نظرات (2)
برچسب ها : سوتی ، سوتی خفن ، سوتی پیش بابا ، سوتی پسرا ،
این پست به دستور کار گروه مصادیق محتوای مجرمانه حذف شد.
ارسال شده درتاريخ: 1391/08/05 | نويسنده: admin | نظرات (22)
برچسب ها : خوردن هلوی مسافر زن ، سوتی راننده تاکسی ، جوک ، داستان خفن ، داستان خوردن هلو ، داستان خوردن هلوی دختر ،
- جوک خفن و خنده دار جدید
- اضافه کردن دکمه گوگل پلاس بدون افت سرعت وب
- بوسیدن و گرفتن سینه دختر توسط جاستین بیبر +عکس
- مجموعه زیبا ترین کاور های فیس بوک
- ایجاد بیش از 3000 بک لینک(backlink) رایگان!!!
- سوتی راننده تاکسی و خوردن هلوی مسافر زن
- نیوشا ضیغمی
- زیباترین پست های فیسبوک(طنز)
- جوک های خفن ضد حال به زن ها
- نرم افزار یو سی بروزر 8.8 (UC Browser 8.8)
- زنها بعد از رابطه جنسی چه چیزی دوست دارند ؟
- زیباترین کاورهای فیس بوک | Facebook Covers
- داستان واقعی فوق العاده خنده دار
- دانلود تیتراژ پایانی زنده باد زندگی
- قالب بسیار زیبا و پر امکانات
- عکسی که در فیس بوک بیشترین طرفدار دارد + عکس
- قالب زیبا ساده و سفید برای بلاگفا
- پست های زیبای فیسبوک
- کاور های عاشقانه فیس بوک - Facebook
- عکس جدید نیوشا ضیغمی - newsha zeighami
- قالب ساده و سفید برای رزبلاگ
- جدیدترین تصاویر نیوشا ضیغمی
- قالب تفریحی برای انجمن رزبلاگ
- نظرسنجی در فیسبوک(طنز)
- جوک های جدید فیس بوکی(11 فروردین 92)
- جوک های جدید فیسبوکی (4 فروردین 92)
- قالب بسیار زیبای افلاین رزبلاگ
- قالب افلاين بسيار زيبا براي رزبلاگ
- بهترین جوک های فیسبوک
- اسم های خداوند با معنی فارسی و انگلیسی
- داستان طنز ممکنه دختر من رو بپسندی
- قیمت طلا کاهش شدیدی یافت !
- فقط برای خندیدن
- چه حسی داری اگه بیاد تو شلوارت؟؟؟
- اس ام اس و جوک های خنده دار جدید
- مجموعه جدید جوک های مورد داشتیم
- حکایت مال باخته و كريم خان زند
- ماجرای پسر دعا خوان
- استاتوس های خنده دار جدید
- اس ام اس های تیکه دار و مفهومی جدید
- اثر الکل و مواد مخدر بر توانایی جنسی مردان را می دانید؟
- جوک و اس ام اس امتحانات
- عکس از مارادونا و دختر بزرگش !
- شایعاتی درمورد کنکور سراسری 93
- داستان های کوتاه 1 (طنز) +اطلاعیه داستان ها
- عکس های جدید از اجرای کنسرت محمد علیزاده
- آب میوه پاییزی مفید برای مردان
- جوک فیس بوکی
- چند نوع از تنقلات سالم را بشناسید !
- آوای انتظار همراه اول شهاب رمضان
- جوک های جدید تیر 92
- ساخت دنباله پرفروش ترین انیمیشن تاریخ سینما
- علائم و درمان سینوزیت قارچی
- اس ام اس های خنده دار جدید – شهریور 92
- جوک های جدید و داغ
- ماجرای انتخاب همسر برای شاهزاده